استاد دكتر محمدكريم پيرنيا
معمار (1376ـ1301)
استاد پیرنیا در شهر یزد از پدری نائيني و مادري اهل يزد به دنيا آمد. وي دوران دبستان و دبيرستان را در شهر يزد گذراند. در دورة ابتدايي نخست در دبستان «اسلام» و سپس در مدرسهاي دولتي به نام «مدرسة نمرة دو» تحصيل كرد و تحصيلات دورة دبيرستان را در دبيرستان «ايرانشهر» گذراند و براي ادامة تحصيل در دانشگاه به تهران آمد و با وجد آن كه در زمينة ادبيات تحصيل ميكرد و موفقيتهايي نيز داشت اما ادبيات را رها كرد و در نخستين كنكور «دانشكدة هنرهاي زيبا» شركت كرد و قبول شد.
محل دانشكدة هنرهاي زيبا در ابتدا در مدرسة مروي و سپس مدتي در مدرسة سپسالار بود، اما پس از سال 1320 به زيرزمين دانشكده فني دانشگاه تهران و بعد از مدتي به محل كنوني دانشكدة هنرهاي زيبا منتقل شد.
در آن زمان در دانشكده هنرهاي زيبا توجه چنداني به معماري ايراني نميشد و بيشتر به معماري غربي توجه ميشد و از نمونه بناهاي يوناني و ساير آثار اروپايي براي تمرينهاي درسي استفاده ميگرديد. اين موضوع چنان كه استاد پيرنيا اظهار داشته موجب رضايت خاطر ايشان قرار نگرفت و وي سرانجام دانشكده هنرهاي زيبا را بدون آن كه تحصيلات خود را به اتمام برساند، ترك كرد و به بررسيها و تحقيقات فردي خويش متكي شد و تلاش كرد با بررسي بناها و گفتگو با معماران و استادكاران قديمي برخي از ويژگيها و اصول معماري ايراني را مورد شناسايي قرار دهد و به تدريج حاصل برخي از آنها را در طي مقالاتي كه تدوين نمود، در اختيار عموم قرار داد. (1)
ايشان از سال 1344 تا مدتي پيش از انقلاب به عنوان معاون فني سازمان حفاظت آثار باستاني در زمينة ترميم، تعمير و احياء بناها و آثار باستاني فعاليت ميكرد و در ضمن مدتي در دانشكده هنرهاي زيبا، دانشگاه شهيد بهشتي به تدريس معماري ايراني اشتغال ميورزيد. (2) شايد بتوان اظهار داشت كه علاقه و سابقة ايشان در تحصيل ادبيات در توجه وي به برخي از واژههاي كهن معماري بيتأثير نبوده است، و هر چند كه ايشان واژههاي محدودي را معرفي و تعريف كردند اما متأسفانه اين امكان پديد نيامد كه خود ايشان بتواند آنها را به صورت اساسي و اصولي گردآوري و تدوين كند و تنها معدودي از واژهها در انتهاي مقالات يا كتابهاي ايشان آورده شده است.
با توجه به كمبود اسناد و متون مربوط به معماري ايران در دهههاي پنجاه و شصت هجري شمسي، حاصل تلاشها و بررسيهاي استاد پيرنيا بسيار ارزشمند و سودمند بوده است و ايشان به درستي موفق شد ديدگاهي مثبت و ارزنده نسبت به معماري ايراني پديد آورد، اما طبيعي است كه مقدار اندك اطلاعات و فقدان حمايتهاي مادي و معنوي از تحقيقات ايشان موجب شد كه جامعة ايراني از همة توانمنديهاي آن استاد نتواند بهره برد.